چهقدر تباه بودیم که پول تاکسی میدادیم از متروی حقانی تا باغ کتاب. :-نگاهبهبالا :-” -بله، انقدر استفاده کردی که افتاد تو دهنم. :-برسرکوبیدن آها، بعد قرنی هم فیلمت رو نشستیم دیدیم. :-” - واقعا میشه اون مسیر رو پیاده رفت. :-فرااار و نیکتا و ساجدهای که سبز شدن سر راهمون. =))) :-”
[تا یادم بماند، چه گذشت بر ما.] خودت میدونی دیگه، کافیه.
پ.ن: حقیقتا درست نیست تابستون داره تموم میشه، ما تقریبا تا وسطاش هنوز داشتیم کنکور میدادیم. :|
دنیای آبی یک ماهی قرمز...
ما را در سایت دنیای آبی یک ماهی قرمز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : thenegzo بازدید : 174 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 20:21