زیادی برای این زندگی آسیبپذیرم., ...ادامه مطلب
وقتی جوابت رو به پیام تبریک تولدی که برات فرستادم دیدم، یاد اون روزی افتادم که بعد کلاس نشسته بودم رو صندلی و برگشتی بهم گفتی خالخالیای سفید لباسم روی سرمهایش، مثل ستارههای توی آسمونه. و چهقدر دلم بیشتر برات تنگ شد. پ.ن: برای ک.، که بعید میدونم اینجا رو ببینه؛ شاید هم برای خودم که یادم بمونه. So many feelings, no words to express. , ...ادامه مطلب
"ذوقی چنان ندارد بیدوست زندگانی"..., ...ادامه مطلب
یه وقتاییم آدم دلش میگیره، که چهقدر زود از یاد آدما میره.... غمانگیزه، حداقل برای من هست., ...ادامه مطلب
مثل یه کابوسی که تموم نمیشه.... چرا نمیگذره...؟ حالم خوب نیست.... خستهم از هر نظر..... پ.ن: تف تو هر چی ژوژمانه., ...ادامه مطلب
«بهار ما گذشته شاید».... توی ذهنم میچرخه., ...ادامه مطلب
دنیا کوچیکه، خیلی خیلی کوچیک. پ.ن: بچههان که دنیا رو قشنگ میکنن وگرنه که آدم بیرحمترین موجوده. حس قشنگی دارم نسبت به روز کودک. قطعا روز مبارکیه. :] *بهوقت دقایق پایانی آخرین روز کودک برای او*, ...ادامه مطلب
شاید از یه وقتی ببینی یکی داره کمرنگ میشه تقریباً و تو یه زمینههایی دیده میشه صرفاً. قطعاً آدمای اطرافش روش تاثیر گذاشتن؛ حتا کوچکترین حرکتی از یکی از اون آدما ممکنه جرقه اول این اتفاق بوده باشه. یه چیزی پیش میآد که اون آدم میره میخزه تو لاکش و خیلی کم بیرون میآد یا بعضاً بیرون اومدناش چی,چهار ...ادامه مطلب
می خوام داااد بزنم؛ ولی صدام در نمی آد؛ یا اگرم صدایی داشته باشم، به هیچ جا نمی رسه... عکس نوشت: هر جا رو که نگاه می کنم، فقط تو رو می بینم؛ "جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی". پ.ن: کاش این طوری نکنی با دلم..؛ "... کاش می شد که.. نگیم کاش..",بیست و چهارمین نمایشگاه مبلمان,بیست و چهارمین حرف یونانی,بیست و چهار,بیست و چهارده,بیست و چهار هفتگی بارداری,بیست و چهارمین المپیاد شیمی,بیست و چهارمین سمینار جبر ایران,بیست و چهارمین سمینار جبر,بیست و چهارمین همایش بانکداری اسلامی,بیست و چهارمین ایالت امریکا ...ادامه مطلب